معنی مستاجر بودن
حل جدول
عربی به فارسی
اجاره دار , کرایه نشین , مستاجر , اجاره کردن , متصرف بودن
واژه پیشنهادی
مستاجر
فارسی به عربی
فارسی به انگلیسی
Holder, Incumbent, Leaseholder, Lessee, Lodger, Occupant, Roomer, Tenant
مستاجر اتاق
Roomer
کشاورز مستاجر
Tenant Farmer
فرهنگ عمید
کسی که خانه، دکان، یا چیز دیگر را اجاره کند، اجارهکننده، اجارهدار، اجارهنشین،
مترادف و متضاد زبان فارسی
اجارهدار، اجارهنشین، کرایهنشین،
(متضاد) موجر
فرهنگ فارسی هوشیار
اجاره کننده، اجاره دار سلاکیده سلاکدار سلاک نشین، مزدور زاور (اسم) آنچه باجاره داده شودمورداجاره. (اسم) اجاره کننده اجاره دار، خدمتکار اجیر، کسی که ضرب مسکوکات و ساختن نقده ها در بعض مواقع بوی واگذارمیشد (صفویه) : جمع: مستاجرین.
فارسی به ایتالیایی
inquilino
معادل ابجد
766